Notice: Undefined offset: 3 in /home/mahbobtarin/public_html/showmahbob.php on line 26
داود پیرنیا


Notice: Undefined variable: width_tablighpx in /home/mahbobtarin/public_html/tablighat.php on line 12




موسیقی » تعداد بازدید: ٣٠٩١٥٣
داود پیرنیا
امتیاز:

Notice: Undefined variable: counter in /home/mahbobtarin/public_html/showmahbob.php on line 271
ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)
(س چهاردهم ش)، موسیقیدان و حقوقدان. تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در منزل و نزد استادان و معلمان وقت فراگرفت و پس از آن براى ادامه‏ى تحصیل به سویس رفت و در رشته‏ى حقوق فارغ‏التحصیل شد. او در ضمن تحصیلات عالى به زبانهاى آلمانى، فرانسه، انگلیسى تسلط كامل پیدا كرد و با موسیقى كلاسیك نیز آشنا شد و نواختن پیانو را فراگرفت. پیرنیا كانون وكلا را در وزارت دادگسترى، و اداره‏ى احصائیه (آمار) را در وزارت دارایى، تاسیس كرد. پیرنیا در وزارت دادگسترى و وزارت دارایى، یك چند خدمت كرد و به ریاست بازرسى كل كشور و معاونت نخست‏وزیرى نیز منصوب شد. او پس از سالها خدمت در مشاغل سیاسى و قضایى و ادارى، از همه‏ى آنها كناره گرفت و به كارهاى فرهنگى روى آورد. پیرنیا، مبدع و مبتكر روشى بود كه قبل از او كسى به آن توجهى نداشت و آن روش تلفیق شعر و موسیقى و كمك گرفتن از یكى براى تفهیم و تاثیر ارزش دیگرى بود. از آثار وى: آهنگهاى «گلهاى جاویدان» (در سال 1335 ش)، «اركستر گلها» برنامه «گلهاى رنگارنگ»؛ «برگ سبز»؛ «گلهاى صحرایى»؛ «شاخه گل»؛ تنظیم «برنامه‏ى كودك».[1]
فرزند ارشد حسن پیرنیا (مشیرالدوله)، متولد 1280، تحصیلات عالى خود را در رشته‏ى حقوق در سوئیس دنبال كرد و پس از مراجعت به ایران، به خدمت دادگسترى و دارائى درآمد و چند شغل ادارى از جمله ریاست اداره‏ى آمار و اداره‏ى كانون وكلاء را متصدى شد. در 1325 قوام‏السلطنه او را به مدیركلى بازرسى نخست‏وزیرى و سپس به معاونت ادارى خویش برگزید. بعد از سقوط دولت، به كارهاى آزاد پرداخت و زندگى مرفه او از طریق ارث قابل ملاحظه‏اى كه از پدرش باقى مانده بود، اداره مى‏شد. از 1335 با اداره‏ى رادیو همكارى خود را آغاز كرد و یك سلسله آهنگهاى اصیل ایرانى را با همكارى نوازندگان و خوانندگان كشور به سبك جالبى عرضه كرد. وقتى این برنامه‏ها از رادیو پخش مى‏شد و نام او را به عنوان تهیه‏كننده و تنظیم‏كننده ذكر مى‏كردند، مادرش كه دختر علاءالدوله بود و در آن تاریخ حیات داشت، عصبانى مى‏شد و مى‏گفت: «بالاخره پسر مشیرالدوله مطرب از آب درآمد». او از این كار فرزند خود سخت ناراحت بود و بعضى از نزدیكانش معتقدند كه از غصه‏ى همین كار دق كرد.
داود پیرنیا به اعتبار پدر و عموى خود مؤتمن‏الملك، در محافل مختلف راه داشت. با على دشتى در اواخر عمر زیاد حشر و نشر داشت. در 73 سالگى در اثر بیمارى در تهران درگذشت. تا حدى از نیكنامى و سلامت نفس برخوردار بود، ولى هوش و پركارى پدرش را نداشت.
داود پیرنیا، بنیانگذار برنامه‏ى «گلها» در تهران، خیابان ایران در یك خانواده‏ى بزرگ و قدیمى چشم به جهان گشود. دوران طفولیت را در تحت توجهات پدر بزرگوارش حسن پیرنیا (مشیرالدوله) كه از رجال خوشنام و روشنفكر آن زمان بود گذراند.
تحصیلات ابتدایى را طبق سنن و آداب آن زمان در منزل و نزد استادان و معلمین وقت فراگرفت، سپس براى ادامه‏ى تحصیلات و فراگیرى دروس زبان و غیره به مدرسه ى سن‏لوئى كه زیر نظر معلمین و استادان فرانسوى اداره مى‏شد قدم نهاد. پس از گذراندن تحصیلات متوسطه بنا به تمایل پدرش مشیرالدوله جهت فراگیرى تحصیلات عالیه به كشور سوئیس سفر نمود. پس از گذرانیدن تحصیلات عالیه در رشته حقوق به وطن مراجعت نمود و به خدمت در وزارت دادگسترى مشغول گردید.
داود پیرنیا بنیانگذار و مؤسس كانون وكلا بود. در وزارت دادگسترى تا رتبه‏ى یازده قضائى مدارج را طى كرد و سپس به وزارت دارائى منتقل شد و در این وزارتخانه اقدام به تأسیس اداره‏ى احصائیه (آمار) نمود كه براى اولین‏بار در ایران چنین اداره‏اى به وجود آمد.
داود پیرنیا در حین فراگیرى تحصیلات عالیه با موسیقى كلاسیك آشنایى كامل پیدا كرد و نواختن پیانو را به خوبى فراگرفت و ادبیات و موسیقى ایران را نیز از خاطر نبرد. به زبانهاى فرانسه، آلمانى، انگلیسى تسلط كامل داشت و در زبان فرانسه تا حد ادبیات عالیه این زبان پیشرفت كرده بود بعد از چندى در نخست‏وزیرى به سمت رئیس بازرسى كل در سطح كشور و سپس عهده‏دار پست معاونت نخست‏وزیرى گردید.
پیرنیا همواره در فكر احیاى موسیقى سنتى و اصیل ایرانى و زنده نمودن فرهنگ و ادبیات ایران بود و همین فكر باعث شد كه به فكر ایجاد برنامه‏هاى «گلهاى جاویدان» و سپس «گلهاى رنگارنگ» و دیگر برنامه‏هاى ارزنده بیافتتد و همواره در این راه با استادان بنامى چون: كلنل‏وزیرى، روح‏اللَّه خالقى، ابوالحسن صبا، مرتضى محجوبى، حسین‏یاحقى، احمد عبادى، مهدى خالدى، على تجویدى، جواد معروفى و غیره تبادل‏نظر و همفكرى داشت. و این علاقه شدید باعث شد كه مشاغل دولتى را كنار گذارده و با جدیت، هدف والاى خود را دنبال كند و برنامه‏هایى ارزنده كه امروزه همچون گنجینه‏اى گرانبها به یادگار مانده است از خود باقى گذارد و موسیقى اصیل ایرانى و ادبیات و فرهنگ غنى این كشور را نه تنها به مردم ایران بلكه به مردم سایر ملل نیز معرفى نماید و به این امر مهم كه تا قبل از ایجاد برنامه‏هاى «گلها» نه تنها توجهى نمى‏شد بلكه در بوته فراموشى سپرده شده بود بپردازد.
داود پیرنیا یكى از خدمتگزاران بزرگ موسیقى و ادب ایران در دوره‏ى معاصر است و ارزش والاى خدمات او بخصوص از آن جهت است كه او مبدع و مبتكر روشى بود كه قبل از او كسى به آن توجهى نداشت و آن روش تلفیق شعر و موسیقى و كمك گرفتن از یكى براى تفهیم و تأثیر ارزش دیگرى بود.
پیرنیا بعد از سالها اشتغال در مشاغل سیاسى و قضائى و ادارى از همه‏ى آنها كناره گرفته بود و وقت خود را مصروف به مطالعه، بخصوص بررسى اشعار فارسى مى‏كرد.
وقتى یكى از فرزندان او در دبیرستان جم قلهك سرگرم تحصیل بود، دكتر معین افشار كه یكى از دبیران آن دبیرستان بود و به موسیقى آشنایى و علاقه خاص داشت، اركستر كوچكى از دانش‏آموزان هنرمند تشكیل داده بود و در یكى از جشنهاى دبیرستان، این اركستر قطعاتى اجرا مى‏كرد. پیرنیا كه در آن هنگام رئیس انجمن خانه و مدرسه بود كار آنان را بسیار پسندید و یك روز آنها را به اداره‏ى كل هنرهاى زیبا برد و نوارى از آهنگهاى آنان ضبط كرد و یك روز عصر این نوار از رادیو پخش شد.
كسى نمى‏داند كه پیرنیا چگونه به رادیو راه یافت، ولى بعضى از شبها مردم برنامه‏اى از رادیو مى‏شنیدند كه «گلهاى جاویدان» نام داشت و همراه با موسیقى كه مثنوى همایون بود آغاز مى‏شد و ضمن آن اشعارى بر روى سازى تنها به وسیله گوینده‏اى خوش‏صدا به لحنى كه در شنونده تأثیرى عمیق مى‏بخشید قرائت مى‏شد و یكى از خوانندگان نیز اشعار دیگرى را به آواز مى‏خواند. در بعضى از برنامه‏ها، شرح احوال شاعر و اظهارنظر درباره‏ى اشعار و افكار او نیز قسمت دیگرى از برنامه بود. برنامه با جمله «این هم گلى بود جاویدان از گلزار بى‏همتاى ادب ایران- همیشه شاد و همیشه خوش باشید» پایان مى‏یافت.
«گلهاى جاویدان» در سال 1335 شروع شد و همزمان با آن پیرنیا برنامه‏اى براى كودكان نیز تنظیم كرد كه صبحها با صداى فرزندش «بیژن» پخش مى‏شد و هر دو برنامه به شدت مورد استقبال مردم بود.
به تدریج این اندیشه به ذهن پیرنیا راه یافت كه «موسیقى ضربى» ایران نیز مى‏باید در برنامه‏ى «گلها» جایى داشته باشد، به خصوص كه ترانه‏ها و تصنیفهایى كه در رادیو ساخته و پخش مى‏شد غالباً تحت تأثیر و نفوذ موسیقى بیگانه و فاقد اصالت كافى بود. تشكیل اركسترى از هنرمندان صاحب نام كه بتوانند نظر او را اجرا كنند نیاز به تأمین بودجه‏اى داشت كه از توانایى «اداره‏ى كل انتشارات و رادیو»ى آن زمان خارج بود. پیرنیا با كوشش و زحمات طاقت‏فرسا موفق شد نظر مقامات «سازمان برنامه و بودجه» را به اهمیت موضوع جلب و اعتبارى براى این منظور تحصیل كند و به این ترتیب اركستر «گلها» تشكیل گردید و برنامه‏ى «گلهاى رنگارنگ» حاصل كار بود. برنامه با موسیقى ضربى و اركستره كه آهنگ بى‏كلام یك ترانه‏ى اصیل و سنگین بود آغاز مى‏شد. خانم «روشنك» گوینده‏ى خوش‏صداى برنامه‏ى «گلها» بر روى این آهنگ چند شعر زیبا، دل‏انگیز با معنى و مضمونى دلكش و عمیق قرائت مى‏كرد. پس از آن اشعار دیگرى بر روى سازهاى تنها قرائت مى‏شد، یا خواننده چند بیت شعر كه غالباً قسمتى از یك غزل بود به آواز مى‏خواند و در پایان آهنگ با كلام به وسیله خواننده همراه با اركستر اجرا مى‏شد.
مدت دو سال از آغاز برنامه‏ى «گلها» گذشته بود كه پیرنیا برنامه كودك را به «دكتر معین افشار» همان دبیر دبیرستان پسرش محول كرد و با فراغت بیشتر تمام هم خود را صرف برنامه‏ى «گلها» كرد.
در این زمان، وضع مالى كشور بهتر شده بود و اركستر «گلها» بزرگ و بزرگتر شد و از حالت «یك صدایى» بیرون آمد. هنرمند ارجمند «جواد معروفى» آهنگ را به تدریج و تا حدى كه گوش شنونده‏ى ایرانى آمادگى قبول داشت به صورت چند صدایى مى‏نوشت و به رهبرى روح‏اللَّه خالقى اجرا مى‏شد، «برگ سبز» و «شاخه گل» و «گلهاى صحرایى» برنامه‏هاى دیگرى بودند كه به بخش «گلها» تنوع و جاذبه مى‏بخشیدند.
«برگ سبز» از سلو و اشعارى عرفانى با صداى خواننده كه «سید جواد ذبیحى» یكى از آنان بود در شبهاى جمعه اجرا مى‏شد. در آغاز برنامه این دو بیت قرائت مى‏شد:
«چشم بگشا كه جلوه‏ى دلدار
به تجلى است از در و دیوار»
این تماشا چو بنگرى گویى
لیس فى‏الدار، غیره دیار»
و پیرنیا كه یكى از ارادتمندان مولا على (ع) بود در پایان برنامه این جمله را منظور كرده بود: «این هم برگ سبزى بود، هدیه‏ى درویش، على نگهدارتان».
«شاخه گل» یك برنامه ربع ساعته بود كه به معرفى كوتاه یك شاعر و ذكر چند بیت از اشعار او و اجراى یكى از ترانه‏هاى «گلهاى رنگارنگ» كه خواستار فراوان داشت مى‏پرداخت و «گلهاى صحرایى» خاص معرفى آهنگهاى محلى ایران بود.
این سؤال همواره براى مردم مطرح بود كه در برنامه‏هاى «گلها» چه رمز و رازیست كه تا این حد در اعماق قلب و روح مردم نفوذ مى‏كند، در حالى كه از همان هنرمندان و همان شاعران و همان ترانه‏سرایان، برنامه‏هاى دیگرى نیز در رادیو به وجود مى‏آید، ولى نه تأثیر برنامه‏هاى «گلها» را داشت و نه به آن حد مورد استقبال عامه‏ى شنوندگان و تمامى طبقات مردم بود. علت واقعى این امر در حقیقت یكى شناخت كامل و دقیقى بود كه پیرنیا از شعر و ادب و موسیقى ایران داشت و دیگر دقت و وسواس عجیبى بود كه او در انتخاب قطعات موسیقى و اشعار به خرج مى‏داد. به كرات یك قطعه موسیقى را مى‏شنید و قسمتهایى از آن را انتخاب و قسمتهایى را حذف مى‏كرد، سپس براى شعرى كه روى آن قطعه باید قرائت شود دیوانهاى اشعار و تذكره‏هاى متعدد را مطالعه مى‏كرد. در سالهاى آخر، مرحوم «رهى معیرى» را به كمك گرفت و پس انتخاب اشعار آنها را با موسیقى تلفیق و نوار ضبط شده را به دفعات مى‏شنید و حتى براى كسانى كه به دیدنش مى‏آمدند پخش مى‏كرد و تأثیر آن را بر روى آنان بخصوص افراد صاحب نظر امتحان مى‏كرد و نظر آنان را جویا مى‏شد و شاید به این ترتیب یك برنامه را بیش از سى‏بار مى‏شنید. به همین دلائل كار كردن با پیرنیا مشكل بود و فقط افراد پرحوصله مى‏توانستند خواسته‏هاى او را به مرحله اجرا و عمل درآورند.
برنامه‏ى «گلها» فقط یك نوازندگى و ساز سلوى تنها نبود، بلكه مسأله فرهنگ و ادبیات مملكت بود، مسأله‏ى موسیقى غنى و پربار گذشته‏ى كشور بود، مسأله‏ى لباس فاخر پوشیدن به موسیقى ملى، اصیل و سنتى مملكت بود و به دلیل همین توجهات شادروان پیرنیا بود كه برنامه‏ى «گلها» طورى شده بود كه موسیقیدان آرام‏آرام، ارج و احترام واقعى خودش را در جامعه به دست آورده بود، این نبود جز ارائه‏ى برنامه‏هاى خوب و ارزشمند، برنامه‏هاى والا و لباس فاخر و در خور شأن آن پوشیدن، یعنى نه یك چیز مصنوعى، یعنى آن چیزى كه واقعاً قدر این كار را داشت، سزاوار بود كه این موسیقى به این صورت عرضه بشود.
وقتى «سكته‏ى قلبى» به سراغ پیرنیا آمد و خانه‏نشین شد. دیگران بسى كوشش كردند كه راه او را ادامه دهند، ولى «گلهاى» آنان رنگ و بوى «گلهاى» پیرنیا را نداشت و هرگز جاى برنامه‏هایى را كه او مى‏ساخت نگرفت.
در یكى از دفعاتى كه پیرنیا دچار «سكته‏ى قلبى» و در بیمارستان بسترى شده بود، دكتر معین افشار دوست صمیمى و باوفاى او كه تا پایان مدت خدمت او در رادیو با او همكارى داشت سبدى گل براى او برد و بر روى كارت همراه آن این رباعى را نوشته بود:
تا مهر درخشنده و مه تابان باد
عمر تو چو «گلهاى» تو جاویدان باد
چون آن همه شاخه‏هاى گل كز نو شكفت
«پیوسته دلت شاد و لبت خندان باد»


توجه: از آنجا که درج مطالب در سایت "محبوبترین‌ها" برای همه کاربران آزاد می باشد، از همه کاربران محترم تقامندیم؛ در صورت مشاهده مطلبی خلاف واقع، غیرقانونی و یا منافی فرهنگ و اخلاق ایرانی و اسلامی در هر یک از پروفایل‌ها، از طریق بخش "تماس با ما" سایت مدیریت سایت را در جریان بگذارید.
 روابط عمومی سایت محبوبترین‌ها
Share


Notice: Undefined variable: width_tablighpx in /home/mahbobtarin/public_html/tablighat.php on line 12



صفحه اصلی | ارتباط با ما | درباره ما | خبرنامه | جستجو | نقشه سایت | RSS
محبوبترین‌های سیاسی | محبوبترین‌های ورزشی | محبوبترین‌های هنری | محبوبترین‌های اقتصادی | محبوبترین‌های دانش | محبوبترین‌های اندیشه | محبوبترین‌های فرهنگ و ادب | محبوبترین‌های ارتباطات | محبوبترین‌های تاریخ و جامعه | محبوبترین‌های بهداشت
Notice: Undefined variable: linktop1 in /home/mahbobtarin/public_html/bottom.php on line 28

داود پیرنیا

محبوبترین‌ها,مشاهیر ایران,بیوگرافی نخبگان,جدیدترین اخبار,محبوبترین‌چهره‌ها,محبوبترین‌های سیاسی,محبوبترین‌های ورزشی,محبوبترین‌های هنری,محبوبترین‌های اقتصادی,محبوبترین‌های پزشکی,محبوبترین‌های فرهنگی,محبوبترین‌های دین و اندیشه,محبوبترین‌های رسانه و ارتباطات,محبوبترین‌های علم و دانش,محبوبترین‌های تاریخ و جامعه,